دانشگاه شیخ بهایی

محتوای آموزشی





تاريخچه دسيسه هاي هرمي

بازاريابي شبكه‌اي

گاه توليدكننده، محصول خود را مستقيما به مصرف كننده مي‌رساند مثل آنچه اغلب در روستاها رخ مي‌دهد؛ اين، بهترين و به‌صرفه‌ترين حالت براي مشتري و توليدكننده است و باعث فروش و مصرف افزونتر كالا و رونق اقتصادي بيشتر مي‌شود. اما گاه به هر دليلي عرضه مستقيم كالا ممكن نيست. در اين حالت پاي واسطه‌ها براي رساندن كالا به مشتري به ميان مي‌آيد. هر چه تعداد واسطه‌ها بيشتر شود هزينه تمام شده كالا براي مصرف‌كننده نيز بيشتر مي‌شود. در برخي اوقات قيمت نهايي كالا بايد بار سنگين و غيرضروري دلال‌بازي‌ها را هم تحمل كند؛ علاوه بر اين، هزينه تبليغ هم اضافه مي‌شود. موضوع افزايش قيمت كالا در دنياي مدرن امروزي به علتحضور روش‌هاي جايگزيني كه عمدتا معلول تكنولوژي‌هاي عصر اخير است كم كم رنگ باخته و آنهايي كه همچنان در روش‌هاي سنتي ارائه محصولات خود باقي بمانند جايي در عرصه رقابتهاي تجاري بين‌الملل نخواهند داشت. يكي از اصلي‌ترين روش‌هاي ارائه مستقيم كالا استفاده از e-Commerce يا همان تجارت الكترونيك است. در روش تجارت الكترونيك، مشتري مي‌تواند به طور مستقيم وارد سايت شركت توليد كننده محصول شود و در فروشگاه الكترونيكي (اينترنتي) آن فروشنده، كه در اصطلاحِ علم تجارت الكترونيك به آن e-Shop گفته مي‌شود كالاي مورد نظر خود را انتخاب و با پرداخت الكترونيكي وجه، كالاي مورد نظر خود را با پست دريافت كند.
اما روش ديگري كه چندان هم به تكنولوژي‌هاي امروزي ربطي ندارد و سابقه‌اي طولاني در تجارت دارد استفاده از طرح بازاريابي شبكه‌اي است. در بازاريابي شبكه‌اي (چند سطحي) هزينه دلالي، تبليغات، هزينه اماكن و امكانات زياد شركت‌هاي پخش كالا حذف و كالا با قيمتي كمتر به دست مصرف‌كننده مي‌رسد. اما سوال اينجاست كه اين موضوع چگونه امكان‌پذير است؟ واقعا چگونه مي‌توان با حذف تاثير تبليغات و همچنين نقش دلالان در شبكه توزيع كالا، يك محصول را بدون واسطه به دست مشتري رساند، آن هم بدون استفاده از تكنولوژي‌هايي نظير تجارت الكترونيك؟ جواب اين سوال در استفاده بهينه از «تبليغات كلامي» است. بسياري از ما در زندگي روزمره، از اين پديده به طور ناخودآگاه استفاده مي‌كنيم. موضوع بسيار ساده است. اكثر مراكز خريدي كه ما مي‌شناسيم، رستوران‌هايي كه غذا مي‌خوريم، پزشكاني كه جهت درمان به آنها مراجعه مي‌كنيم و هتل‌هايي كه در مسافرت‌هايمان انتخاب مي‌كنيم، عموما گزينه‌هايي است كه توسط ديگران و به خصوص نزديكان و آشنايان مورد اعتماد ما قبلا انتخاب شده‌اند. اصولا هرچقدر هم كه يك شركت براي ارائه محصولات و خدمات خود از تبليغات پر زرق و برق و حرفه‌اي استفاده كرده باشد، تاثير كلامي شخصي كه قبلا از محصولات آن توليدكننده قبلا استفاده كرده و در ضمن مورد اعتماد ما باشد، بسيار بيشتر است.
حال، بازاريابي شبكه‌اي در واقع استفاده مناسب از همين تبليغات كلامي است. در اين شيوه از تجارت جهت ترغيب مشتريان به ارائه بيشتر اين تبليغات به آنها جايزه يا پاداش پرداخت مي‌گردد.در واقع شركت توليد‌كننده به مشتريي كه براي شركت تبليغ كرده و بتواند براي كالاهاي آن شركت بازاريابي كند، پاداش مي‌دهد. اما بعلت اينكه از سويي در بازاريابي شبكه‌اي، توليدكننده بازاريابان كمي را مي‌شناسد و از سويي ديگر دايره انساني آن بازاريابان محدود است، شركت توليدكننده علاوه بر پرداخت حق يافتن مشتري براي كالا، به كساني هم كه بتوانند بازارياباني را به شركت معرفي كنند و به اصطلاح يك شبكه بازاريابي تشكيل دهند، پاداشي در نظر مي‌گيرد. اين شبكه بازاريابي معمولا از همان مشتريان جديد حاصل مي‌شود. يعني يك بازارياب در كنار بازاريابي كالاهاي يك شركت توليدي و رساندن آنها به دست مشتريان نهايي، تعدادي از آنها را نيز دوباره در شبكه بازاريابي به استخدام درمي‌آورد و اين شبكه بازاريابي به مرور زمان گسترده‌تر مي‌شود.
اما نكته‌اي كه در اينجا مي‌بايست به آن اشاره كرد اينست كه پرداخت پاداش به گسترش شبكه بازاريابي نبايد صرفا بهگسترش انساني شبكه بازاريابان تعلق گيرد بلكه به فروشي مستقيمي كه آن بازاريابان انجام مي‌دهند مربوط است. به عنوان مثال اينكه يك بازارياب، چند بازارياب را مي‌تواند جذب كند اهميتي ندارد، بلكه ميزان فروش آنهاست كه مهم است. همينجاست كه مرز بين بازاريابي شبكه‌اي و دسيسه‌هاي هرمي شكل مي‌گيرد كه در فصول بعد به تفصيل به آن خواهيم پرداخت.
به طور خلاصه در اين روند دو اتفاق مي‌افتد؛ يا يك بازارياب خود توانسته است كالاي توليدكننده را به دست مشتري (مصرف‌كننده) برساند و يا اينكه بازاريابان جديدي جذب كرده و آنها و يا حتي بازاريابان لايه‌هاي بعدي آنها اين عمل را انجام مي‌دهند. در يك طرح سالم بازاريابي شبكه‌اي اصولا بايد يك بازارياب بيشتر مشتاق به فروش مستقيم باشد نه گسترش شبكه بازاريابي‌اش و اگر پاداشي هم از شبكه بازاريابي دريافت مي‌كند در ازاي فروش مستقيم آنها باشد.
در طرح‌هاي بازاريابي شبكه‌اي جهت جلوگيري از اين امر (گسترش صرف شبكه انساني) ميزان پرداخت پاداش به سطوح بالاتر در ازاي فروش مستقيمي كه در لايه‌هاي پاييني شبكه بازاريابان اتفاق مي‌افتد، كمتر و كمتر در نظر گرفته مي‌شود. تصوير روبرو را در نظر بگيريد. در اين تصوير فرض كنيد بازارياب A4 كالايي را به دست مصرف‌كننده نهايي برساند. قاعدتا بيشترين ميزان پرداخت پاداش به همان بازارياب A4 تعلق مي‌گيرد و سهم بازاريابي او مي‌بايست بيشتر از شخص بالايي (A3) شود و به همين ترتيب سهم بازاريابي A2 نيز براي فروشي كه توسط A4 انجام شده است كمتر از A3 و ...
در بازاريابي شبكه‌اي بايد؛ اولا پورسانت‌هاي در نظر گرفته شده جهت توزيع در شبكه انساني بازاريابي نبايد آنقدر زياد باشد كه توليدكننده مجبور شود كالا را با قيمتي بالاتر به دست مشتري نهايي برساند.
ثانيا تعداد كالاهاي فروخته شده بايد بيش از تعداد بازاريابان معرفي شده به شركت باشد تا حجم عظيم واسطه‌ها و پورسانت‌هايي كه بر قيمت نهايي كالا تحميل مي‌شود كالا را از دور رقابت خارج نكند، از طرفي يابندگان بازارياب‌ها هم سودي منطقي ببرند.
با توجه به اينكه اين كارگران عموما از خدمات بيمه درماني، بازنشستگي و ساير مزيت‌هاي استخدامي بي‌بهره اند. لذا طراحي ميزان پورسانت، جغرافياي بازاريابي، نوع كالاي ارائه شده و ... نياز به مطالعات دقيق اجتماعي، سياسي و اقتصادي دارد.

اگر سامانه پخش شبكه‌اي، سالم طراحي شود؛

1. براي كالاهايي كه نياز واقعي مردم است بازاريابي مي‌كند تا در دام بازارسازي نيفتد و بيشترين فروش را داشته باشد.
2. به دليل آنكه كالا با قيمتي رقابتي به دست آخرين واسطه فروش مي‌رسد، و همچنين اين كالا مورد نياز واقعي بازار است، هرگز بي‌مشتري نمي‌ماند و لايه‌هاي پايين هرم نيز هرگز مغبون نمي‌شوند.
3. به سبب آنكه مجموع پورسانت‌هاي تزريق شده به تمام واسطه‌ها منطقي و متعادل در نظر گرفته شده استوشركت هم به دور از شروط و قوانين بازدارنده، آمادگي واقعي براي پس گرفتن كالا با درصد معقولي،كمتر از قيمت رقابتي كالا در بازار را دارد، افراد حاضر در لايه آخر هرم ضرر زيادي نمي‌كنند و شركت هم در صورت باز پس‌گيري كالا ضرري نمي‌كند و آنرا به مشتري ديگري مي‌دهد.

چرا و كجا از بازاريابي شبكه‌اي استفاده مي‌شود؟

در اينجا مي‌خواهيم به چند سوال بسيار مهم و اساسي در بازاريابي شبكه‌اي پاسخ دهيم.
چرا بازاريابي شبكه‌اي با وجود اين همه مزيت در همه موارد استفاده نمي‌شود؟
اصولا چه كالاهايي مناسب طرح بازاريابي شبكه‌اي هستند؟
در بررسي اين مساله با يك موضوع مهم اقتصادي مواجه هستيم. اگر پورسانت در نظر گرفته شده براي شبكه مشتريان بيشتر از پورسانتي باشد كه يك شبكه تجاري سنتي براي تامين هزينه واسطه‌ها و تبليغات در نظر گرفته است، كالايي كه در نهايت به دست مشتري نهايي مي‌رسد گرانتر از بازار خواهد بود و از طرفي ديگر اگر اين پورسانت بيش از اندازه پايين باشد شبكه بازاريابي، رغبتي به انجام اين امر نخواهد داشت. اين نكته ما را به اين واقعيت مي‌رساند كه تنها كالاهايي مي‌توانند در بازاريابي شبكه‌اي مورد استفاده قرار گيرند كه حاشيه سود زيادي را از توليد تا مصرف دارند.
محصولات آرايشي، تزئيني، صنايع دستي، مكمل‌هاي غذايي و ... از اين جمله‌اند. به همين دليل است كه هيچگاه انجام روش بازاريابي شبكه‌اي را در مورد كالاهايي همچون تلويزيون، كامپيوتر و خودرو مشاهده نمي‌كنيم.

دسيسه‌هاي هرمي

با ظهور بازاريابي شبكه‌اي در عرصه تجارت، كلاهبرداران نيز بيكار ننشستند و اين چنين بود كه شكل كلاهبردارانه بازاريابي شبكه‌اي در جهان شكل گرفت كه به آن دسيسه‌هاي هرمي (Pyramid Schemes) گفته شد.
در يك تعريف كلي دسيسه هرمي به شكل كلاهبردارانه بازاريابي شبكه‌اي اطلاق مي‌شود كه شخص يا گروه كلاهبردار با راه‌اندازي يك طرح به ظاهر بازاريابي، پول هنگفتي را به واسطه متضرر شدن عده كثيري از اعضا به جيب مي‌زنند. در دسيسه‌هاي هرمي از آنجايي كه صرفا پول جابجا مي‌گردد و كالايي وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد صوري است، وعده پورسانتهاي بازاريابي زيادي نيز به مشتريان داده مي‌شود و تا مدتي نيز امكان پرداخت اين پورسانت‌ها عملا موجود است. نكته مثبت اين موضوع براي كلاهبرداران اين است كه با وعده‌هاي خارق‌العاده درآمدزايي به بازاريابان، آنها را در رشد سريعتر شبكه خود ترغيب مي‌كنند.

اما چرا دسيسه‌هاي هرمي باعث ايجاد حس نارضايتي و متضرر شدن خيل عظيمي از مردم مي‌گردد؟

همانگونه كه قبلا نيز به آن اشاره شد، در دسيسه‌هاي هرمي عملا كالايي جهت بازاريابي وجود ندارد و اگر هم باشد كاملا صوري است؛ زيرا اگر قرار بود كالايي با قيمتي مناسب در دسيسه هرمي به فروش برسد كه ديگر جايي براي كلاهبرداري باقي نمي‌ماند. تنها دليل عضويت افراد در اين دسيسه‌هاي هرمي كه دم از بازاريابي شبكه‌اي مي‌زنند، صرفا درآمد است؛ آن هم درآمدي اغواكننده كه خيل عظيمي از افراد جامعه را به سمت خود مي‌كشد. هجوم تصاعدي و غير منطقي جامعه به سمت اين دسيسه‌هاي هرمي، باعث اشباع بسيار زودرس جامعه شده و در اينجاست كه افراد حاضر در كف اين هرم ديگر توانايي به عضويت درآوردن افراد جديد را ندارند و از آنجايي كه كالايي نيز متناسب با مبلغ پرداختي‌شان دريافت نكرده‌اند احساس مالباختگي و متضرر شدن در آنها ايجاد مي‌گردد. اين موضوع در نهايت باعث بروز هرج و مرج در جامعه مي‌شود و دقيقا در اين لحظه است كه شخص يا شركت كلاهبردار تمام بساط خود را جمع كرده و متواري مي‌گردد.
شايد كسي به درستي نداند نخستين شركت هرمي در جهان كي و كجا متولد شد. با اين حال يكي از قديمي‌ترين‌ نمونه‌هايي كه براي اين مساله در دست است بر خلاف تصور، مربوط به اقتصاد آزاد اروپا و آمريكا نيست، بلكه به پيش از دوران شوروي كمونيستي و اقتصاد بسته و اشتراكي‌اش باز مي‌گردد. براساس نوشته‌هايي كه از پرلمان، رياضيدان روسي بر جاي مانده است در روسيه در سال‌هاي قبل از حكومت شوروي، كساني بودند كه براي فروش كالاهاي خود دست به اقدامات ويژه‌اي مي‌زدند
آنها كار خود را از اينجا آغاز مي‌كردند كه مثلا در روزنامه‌ها و مجله‌هاي پرتيراژ آگهي مي‌‌دادند دوچرخه با 10 روبل! ‌هر كس مي‌تواند با پرداخت 10 روبل مالك دوچرخه شود. به جاي 50 روبل فقط 10 روبل!‌ شرايط خريد به طور مجاني در اختيار شما گذاشته مي‌شود.
اما براي متقاضيان در مقابل 10 روبلي كه پرداخت مي‌كردند، دوچرخه‌اي فرستاده نمي‌شد،‌ بلكه 4 بليت به آنها داده مي‌شد و وعده دادن دوچرخه به زماني برمي‌گشت كه شخص بتواند با فروش اين 4 بليط، 4 مشتري ديگر را به همين شكل براي آن دوچرخه فروش جذب كند. بدين ترتيب وي مجبور بود هريك از آنها را به يكي از آشنايان خود بفروشد و 40 روبل باقيمانده به اين ترتيب جمع مي‌شد و بايد به موسسه تحويل داده مي‌شد تا دوچرخه براي او فرستاده شود؛ البته واقعا قيمت دوچرخه براي خريدار 10 روبل تمام مي‌شد، زيرا 40 روبل بقيه را او از جيب خود نپرداخته بود.
مساله اينجاست كه يك نفر صاحب دوچرخه شده،‌ اما 4 نفر ديگر فقط بليت‌هايي در دست داشتند كه نمي‌دانستند با آن چه كنند. تنها راه براي آنها نيز فروش بليت‌ها به اشخاص ديگريبا هدف تصاحب دوچرخهرويايي‌شان بود! در نتيجه مي‌توان قضاوت كرد كه لكه ننگين اولين نوع شركت هرمي كلاهبردار كه پول را از 100 درصد جمعيت دريافت و كالا را به 20 درصد تحويل مي‌دهد با سابقه يك قرني‌اش در اختيار روسيه تزاري است!
البته اين موضوع، تنها يكي از سبك‌هاي كلاهبرداري در دسيسه‌هاي هرمي مي‌باشد و ويژگي اصلي‌اش اين استكه توليدكننده، محصول خريداري شده را به شرط جذب مشتريان جديد توسط خريدار در اختيار او قرار مي‌دهد.
شيوه‌هاي ديگري نيز در دسيسه‌هاي هرمي رايج است كه معروفترين آنها ارائه محصولي گرانتر از ارزش واقعي آن است. در اين شيوه،يك محصول بسيار گرانتر از قيمت واقعي آن در شبكه به فروش مي‌رسد. به همين سبب معمولا كالاهايي خاص و بدون مشابه در بازار و مثلا با ارزشي ثانوي هستند تا قيمت آن‌ها قابل بررسي و مقايسه نباشد؛ مانند سكه‌‌هاي گلدكوئست و... كه با طرح و شماره محدود (!) عرضه و ادعا مي‌شود كه در آينده ارزش كلكسيوني تا هزاران دلار پيدا مي‌كند! عجيب است كه كلكسيونرها كارشان را بلد نيستند و به ذهنشان نمي رسد كه زودتر بخرند و ارزان بخرند؛ شركت هم با آن همه ادعا، نمي داند كالاي خودش را كي و كجا و به چه كساني بفروشد تا آن همه سود را از دست ندهد.
جهت بستن دهان مردم و منحرف كردن ذهن مشتري از پرس و جو در مورد قيمت كالايي كه مي‌خرند، وعده درآمدهاي بالايي نيز به آنها داده مي‌شود؛ به گونه‌اي كه در لحظه معرفي، اصلا به كالا توجهي نمي‌كنند و فقط به روياي ثروت و يك‌شبه پولدار شدن مي‌انديشند. مدت زيادي نگذشت كه اسامي متنوع و بسيار زيادي به فهرست شركت‌هاي هرمي بين‌المللي اضافه شد كه نام برخي از آنها در ايران آشنا است و بعضي ديگر ناآشنا به نظر مي‌رسند: گلدكوئست، مگاهولدينگز، پنتاگونا، ماي سون دياموندز، گلدبيز، ‌اي.بي.ال، گلدماين، گلدبست، شاينينگ، بيزنت، ويژن مركاند، استيرام و غيره.

انواع طرح‌هاي موجود در بازاريابي شبكه‌اي (يا هرمي)

Matrix: ساختار ماتريسي با رشد كامپيوتر امكان پذير شد. در اين روش تعداد افرادي كه هر فرد مي تواند در مرحله بلافاصله بعد از خود جذب كند، محدود است. همچنين تعداد مراحلي كه فرد به ازاي افراد پايين دستي خود پورسانت مي گيرد نيز محدود است. به طور مثال، در يك ماتريس« ۵ در ۷» هر فرد حداكثر مي تواند ۵ نفر را در مرحله بلافاصله بعد از خود عضو كند و در صورت معرفي افراد بيشتر بايد آنها را در مرحله بعدي افراد مرحله اول عضو نمايد.
از طرف ديگر مجموعه فرد حداكثر امكان رشدي برابر با ۷ مرحله دارد و به ازاي افراد از مرحله ۸ به بعد پورسانتي دريافت نمي كند. در واقع در مثال ياد شده، فرد مورد نظر، پتانسيل درآمدي برابر با حاصل ضرب تعداد اعضا ۷ مرحله در مقدار پورسانت دارد يعني:
پتانسيل درآمدي = مقدار پورسانت * (۵+۲^۵+۳^۵+ ... + 7^۵)
البته در واقعيت، مقدار فوق اتفاق نمي افتد و معمولا حتي در موارد موفق، تعداد افراد زير مجموعه از ۲-۳ درصد پتانسيل رشد، تجاوز نمي كند. در حال حاضر ماتريسهاي مختلفي از قبيل ۷*۵، ۹*۳، ۱۲*۲، ۳*۳ و ماتريسهاي ديگر درشركت هاي مختلف به چشم مي خورد كه نحوه و مقدار محاسبه و پرداخت پورسانت نيز در مورد آنها متفاوت است.
Breakaway: در اين روش، هر فرد در صورت تحقق شرايط خاص خاص تعريف شده، از فرد بالاسري خود جدا مي شود. در اين صورت فرد جدا شده و گروه پايين دستي او ديگر به عنوان افراد مجموعه فرد بالا دستي محسوب نمي گردند. رسيدن هر فرد به مرحله اي كه از فرد بالادستي خود جدا شود مشمول قوانين خاصي مثلا تعداد افراد زيرمجموعه اوست و براي فرد جداشده مزاياي مختلفي از جمله دريافت پورسانت هاي خاص يا تخفيفات ويژه را در بر دارد. بنابراين هر فرد در اين مجموعه تلاش مي كند به موقعيتBreakaway يعني جدا شدن از فرد بالادستي برسد. در عين حال در هنگام جدا شدن فرد و گروه او از بالادستي، فرد بالادستي به ازاي فردي كه درست در مرحله بعد از او قرار دارد درصدي (مثلا ۷ %)، به ازاي افراد مرحله بعد از او درصد ديگري (مثلا ۵ %) و به همين ترتيب به ازاي ساير افراد نيز پورسانت دريافت مي كند. مقدار اين پورسانت ها و تعداد مراتبي كه فرد بالادستي به ازاي آنها پورسانت دريافت مي كند بسته به شركت هاي مختلف، متفاوت است. در اين روش فرد، قبل از رسيدن به مرحله Breakaway نيز بسته به ساختار شبكه، با قرار گرفتن در مراحل بالاتر مي تواند شامل تخفيف ها يا پورسانت هاي ويژه شود. اين روش قبل از بوجود آمدن كامپيوتر نيز كاربرد داشت. به اين ترتيب كه شركت مادر به جاي ارتباط با هزاران نماينده فروش، با تعداد محدودي از افراد كه در مرحله Breakaway قرار داشتند، ارتباط برقرار مي كرد و آنها نيز به نوبه خود مسوول مجموعه خود بودند.
Unilevel: اين ساختار، مشابه ساختار ماتريسي است با اين تفاوت كه فرد در مرحله اول خود مي تواند هر تعداد فرد را عضو نمايد، ولي همانند ساختار ماتريسي تعداد مراحلي كه فرد به ازاي آنها پورسانت دريافت مي كند، محدود است. در تئوري، فرد مي تواند تعداد نامحدودي از افراد را در زير مجموعه خود عضو كند. در عين حال تعدادي از شركت ها، پورسانت اضافه اي تحت عنوان جايزه نامحدوددر نظر مي‌گيرند كه در ظاهر فرد مي تواند تا مرحله بينهايت پورسانت بگيرد.اما معمولا شركت ها با قوانين ديگري از جمله تعداد افراد فعال زير مجموعه فرد، كسب درآمد را محدود مي كنند.
Binary: ساختاري است كه در سالهاي اخير رواج پيدا كرده و در واقع مشابه يك ماتريس دو در بي نهايت است. اين بدين مفهوم است كه هر فرد مي تواند حداكثر دو نفر را در مرحله مستقيم بلافاصله بعد از خود عضو كند و اين عضوگيري مي تواند تا بينهايت مرحله ادامه پيدا كند. در اين پلن شرط محدوديت سطرهاحذف شده و در عوض شرط تعادل اضافه مي شود.

پيشينه دسيسه‌‌هاي هرمي

شيادان براي صيد مردم ناآگاه مي‌گويند: اين ساختار اقتصادي، ارمغان عصر اينترنت است و مانند بسياري از فناوري‌هاي جديد باوركردني نيست!
تجارت الكترونيكي يك راه براي ارائه كالا و خدمات و ... است، تقريبا شبيه تجارت دريايي، ريلي يا هوايي و ربطي به اين ندارد كه روش كار ما، تجارت مستقيم (B.D) باشد يا تجارت باواسطه (I.B.O)؛ واسطه، يكي باشد يا چند تا (MLM) و اين شبكه چند تايي محدود و سالم باشد يا نامحدود و دسيسه‌اي. تمام آنچه گفته شد در تجارت غير الكترونيكي هم ممكن است؛ يعني نه هر تجارت الكترونيكي، شبكه‌اي است نه هر تجارت عادي غير شبكه‌اي. اين كه تجارت الكترونيكي خوب است بدين معنا نيست كه هر روشي كه در آن بكار رود، مطلوب است و مخالفت با آن روش بد، مخالفت با تجارت الكترونيك باشد و نشان عدم فهم تجارت الكترونيكي. آيامخالفت با بمباران اتمي به معناي مخالفت با هواپيما يا فناوري هسته‌اي است؟ تجارتي هم داريم با عنوان تجارت الكترونيك (كه محصولات الكترونيكي موضوع تجارت است نه روش تجارت) و محصولات الكترونيكي در آن به روش سنتي يا به روش الكترونيكي مبادله مي‌شود و ربطي به اين بحث ندارد.

گستره فعاليت دسيسه‌هاي هرمي

فعاليت اين شركتها در كشور‌هاي آمريكا، كانادا، انگليس، ايتاليا، ژاپن، هند، ايران وكشور‌هاي ديگر بويژه در اروپا ممنوع است (البته كشورهاي غربي به شركت هاي‌شان اجازه فعاليت در ديگر كشورها مي‌دهند)؛ مثلا در آمريكا و اروپا، پس از يك دوره كلاهبرداري، چنان فرهنگ ‌سازي و اطلاع‌رساني شد كه دسيسه‌‌هاي هرمي ديگر قدرت صيد در آن ‌جا ندارند. در حال حاضر بيشتر افراد آلوده از كشور‌هاي فقير يا در حال توسعه هستند. زبان سايت‌هاي اين شركتها هم فارسي، عربي، اردو، چيني، مالزيايي و انگليسي است و از زبان‌هاي آلماني، فرانسوي، ايتاليايي، پرتغالي، ژاپني، روسي و... خبري نيست. متاسفانه در كشور ما به دليل اطلاع‌رساني ضعيف و كم‌كاري صدا و سيما، مطبوعات و نهاد‌هاي مذهبي و قضايي، اين ويروس ريشه دوانده است؛ در حالي‌كه در آمريكا چندين مركز براي مبارزه با اين شبكه‌‌ها فعالند؛ از جلمه كميسيون تجاري فدرال FTC وكمسيون امنيت مبادلات ارزي SEC.

ويژگي‌هاي طرح ‌بازاريابي شبكه‌اي سالم

1- كالا‌هاي بازاريابي شده داراي قيمت رقابتي با بازارند.
2-كالا‌ها، مورد نياز واقعي مصرف‌كننده هستند.
3-كالا‌هاي بازاريابي شده به سمت مصرف ‌كننده در حال حركتند و نسبت كالاهايي كه شركت ارائه مي‌كند با كالا‌هايي كه به مصرف‌كننده مي‌رسد بسيار نزديك است.
4- بازارياب داراي حق فسخ قرارداد و دريافت بخش عمده‌اي ازقيمت اوليه است.
5- بازارياب، يابنده مشترياني است كه تقاضاي خريد كالا براي مصرف يا نزديك كردن به بازار مصرف دارند و اين كالا پس از چند مرحله به دست مصرف كننده نهايي مي‌رسد.
6- بازارياب است نه بازارساز؛ يعني خريدار كالا را نياز دارد نه امتياز عضويت در بازاريابي براي دريافت پورسانت؛ به عبارت ديگر بازاريابي، به سلسله نامحدود بازاريابي براي يافتن بازاريابان ديگر تبديل نشود.
7- پورسانت‌هاي پرداختي بايد از سود فروش كالاي شركت باشد نه از پولي كه بابت حق ورود افراد به هرم دريافت مي شود.
8- در دسيسه‌‌هاي هرمي بازاريابي اتفاق نمي‌افتد ـ‌ بازاريابي يعني كالايي را از شركت تحويل گرفتن و رساندن آن به مصرف كننده ‌ـ‌ بلكه خود افراد بازارياب، بازار شركتند و مجبورند كالايي بخرند كه به آن نياز ندارند، نه اينكه واسطه انتقال كالا به مصرف كننده باشند.
9- دسيسه‌‌ها مدعي‌اند كه با حذف واسطه‌‌ها كالاها را ارزان و سريع به دست شما مي‌رسانند، در حالي‌كه اولا ‌كالا‌ها را فقط حدود دو يا سه برابر قيمت واقعي به شما داده‌اند نه بيشتر! ثانيا شما به اضافه همه بالاسري‌هاي شما كه پورسانت مي‌گيرند، اگر واسطه نيستيد پس چيستيد؟ ثالثا شما خود، بازار هستيد و بايد كالايي بخريد كه هيچ كس با آن قيمت از شما نمي خرد بلكه اگر آن را بخواهند از شركت مي‌خرند تا از مواهب! خدماتي آن هم بهره‌مند شوند. رابعا كالا براي كلكسيون شدن در زماني دور(مصرف نهايي) طراحي شده است و زود و بي واسطه به مصرف‌كننده نمي‌رسد. همه مشكلات اين ساختار‌ها به دليل غير مصرفي بودن كالاهاي عرضه شده و قيمت غير رقابتي و بسيار بالاي آنها نسبت به ارزش واقعي‌شان است

بررسي دليل شكست مالي دسيسه‌هاي هرمي

در سيستم‌هاي گوناگون هرمي با هر روش و ميزان پرداخت پورسانت، هميشه لايه‌‌هاي متعددي از قاعده هرم زيان مي‌كنند؛ براي نمونه، شركت گلد‌كوئست (Quest International) را بررسي مي‌كنيم: چيدمان كنوني افراد در هر لايه هرم، توان‌‌‌هاي عدد 2 از صفر به بالا است؛ يعني در لايه اول 1 نفر، درلايه دوم 2 نفر، درلايه سوم 4 نفر، درلايه چهارم 8 نفر، درلايه پنجم 16 نفر، در لايه ششم 32 نفر و همين طور در هر لايه دو برابر افراد لايه قبل آلوده مي‌شوند.
روش توزيع پورسانت‌ها: هرگاه فرد بتواند دو طعمه را صيدكرده، ترغيب به خريد ازگلدكوئست كند (خريد‌ها نقدي يا با اقساط پيش‌پرداختي است و قيمت تمام شده هر سكه 860 دلار مي‌باشد، 800 دلار قيمت سكه و 60 دلار هزينه ارسال) 50 دلار مي‌گيرد. و در صورتي كه هر كدام از آن دو نفر بتواند دو فرد ديگر شكار كند و دو شاخه متعادل، در هر كدام سه طعمه داشته باشد 200 دلار ديگر به او پورسانت داده مي‌شود و از آن پس با آلوده شدن هر مجموعه سه سه‌اي، 250 دلار مي‌گيرد.
همواره لايه آخر هرم كه به تنهايي بيش از 50٪مجموع افراد است، به فرض آنكه قيمت واقعي سكه را سخاوتمندانه 300 دلار حساب كنيم. آن‌ها 560 دلار ضرر كرده‌اند: (560 = 300 – 860) لايه دوم هرم از پايين كه بيش از 25٪مجموع افرادند، ‌هركدام فقط 50 دلاردريافتكرده‌اندووقتيباقيمتواقعيسكهجمعشودوازقيمتخريدكمشود،ضرر 510 دلاريرانشانمي‌دهد: (510 =(50 +3۰0)ـ 860). لايه سوم هرم از پايين كساني هستند كه جمعا $250 پورسانتگرفته‌اندومحاسبه،ضرر 310 دلاريرابرايآنها (6/12٪ازافرادهرم) نشانمي‌دهد: 310 =(300 +250)ـ860 لايه‌ چهارم هرم از پايين كه برابر با 3/6٪ازمجموع افراد هرم است با دريافت 500 دلارپورسانت به اضافه $300 ارزش سكه، باز $60 ضرركرده‌اند: 60=(500+300)-860 ؛ يعني 72/94٪افراد به طور ميانگين هر نفر 443 دلار ضرر كرده‌اند و بايد خدا را شكركنندكه لقمه حرام كه بدتر از نطفه حرام است، به زن وبچه بيگناه‌شان نداده‌اند. 15/3٪افراد هر كدام 190 دلار سود نامشروع برده‌اند و 13/2٪بقيه بيش از 190 دلار سود حرام برده‌اند. البته اين در خوش‌بينانه‌ترين حالت كامل شدن هرم است؛ يعني بالانس شدن همه بازوها كه هرگز اتفاق نمي‌افتد.
در يك شبيه سازي رايانه‌اي، هر مالباخته عضو هرم، بطور متوسط $500 از دست داده است. همه اين‌ها غير از وقت و تلاشي است كه صرف فريب ديگران شده و از آن بدتر دروغهايي كه به ديگران گفته اند. هر فرد آلوده براي خروج از مال باختگي بايد دست كم 31 نفر را آلوده كند. آن‌ها بايد به طعمه‌‌هاي خود وعده دهند كه اگر تنبلي نكنند و منظم كار! كنند هر يك ماه موفق مي‌شوند دو نفر را وارد زيرمجموعه خود كنند، و پس از 2 ماه مي‌توانند شش نفر را آلوه كرده 250 دلار به جيب بزنند. اما آيا راست مي‌گويند؟

مفهوم اشباع در دسيسه‌هاي هرمي

1. اشباع عرفي: اشباع عرفي يعني اينكه به محدوديت افراد جامعه براي عضويت درهرم، يامنع قانوني و شرعي و ... به قدري سرعت صيد طعمه‌هاي جديد كم بشود كه عملا كار عضوگيري، كرداري بي‌فايده و نامعقول به حساب آيد. يعني سرعت عضوگيري به صفر نزديك شود.
2. اشباع رياضي: هرم بقدري بزرگ مي‌شودكه تمام افراد جامعه را در بر مي‌گيرد. دسيسه ‌بازان اصرار دارند كه بازار اشباع نمي‌شود، از طرفي در جلسات توجيهي خود (PRESENTATION) اصرار دارند كه به طعمه ‌خود بگويند: اگر خوب تلاش! كنيد هر ماه دو طعمه پيدا مي‌كنيد
فرض كنيد هرم در فرودين 1384 با يك نفر شروع مي‌شود (۱=۲۰ ) طبق قرار در ارديبهشت و پس از يك ماه تلاش! دو نفر به هرم اضافه مي‌شوند (۳= ۲۱+۲۰ ) و پس از يك ماه ديگر در خرداد، هر عضو، دو عضو جديد را آلوده مي‌كند و به هفت نفر (۷= ۲۲+۲۱+۲۰ ) مي‌رسيم و سپس هر ماه يكعدد به توان‌ها اضافه مي‌شود؛پس از ده ماه مجموع افراد برابرند با (۲۰۴۷=۲۱۰+...+۲۰) وپس از 20 ماه مجموع افراد برابرند با (۲۰۹۷۱۵۱=۲۲۰+...+۲۰) و پس از سه سال مجموع افراد هرم برابراست با(۱۳۷۴۳۸۹۵۳۴۱۷=۲۳۶+...+۲۰) يعني اگر حرف دسيسه بازان هرمي درست باشد پس از سه سال در فروردين87 مجموع افرادآلوده بيش از يكصد و سي و هفت ميليارد نفر مي‌شود، حدود 5/22 برابركل جمعيت كره زمين!
اگر اكنون تعداد دسيسه بازان هرمي 500 هزارنفر باشند، پس از 14 ماه بازار سازي، بر طبق صيد دو طعمه در هر ماه (آن هم فقط از سوي افراد پايين هرم) تعداد افراد آلوده به 8192000000 نفر مي‌رسد و از آن پس براي آنكه دسيسه بازان هرمي بتوانند يكماه كار كنند بايد 48 سال دم زايشگاهها منتظر باشند تا دو نوزاد به دنيا آمده را پرزنت كنند! زيرا مطابق رشد جمعيت در دو دهه اخير، هر 48 سال، جمعيت زمين دو برابر مي‌شود. حتي اگر 50 ٪افرادآلوده، عضويابي را ادامه ندهند باز زمان مورد نياز هر فرد براي اضافه كردند و نفر به زير مجموعه خود 24 سال است و اگر 75٪افرادآلوده ازادامه كار باز بمانند، باز زمان متوسط براي شكار دوطعمه 12 سال مي‌شود، و بر اين اساس (عدم بازاريابي 75٪) براي دريافت 250 $ پورسانت؛ يعني جبران كمتر از نصف ضرر خريد سكه گلدكوئست بايد 36 سال منتظر بماني!! مي‌بينيد كه بازار يابان يك دورغ بزرگ مي‌گويند و گرنه كسي حاضر به عضويت نبود.
مي‌گويند براي جا انداختن يك دروغ بايد سه اصل رعايت شود: 1. دروغ بزرگ بگوييد! 2. دروغ جلوي چشم بگوييد! 3. با پر رويي آنرا تكراركنيد!

پاسخ به دو ادعا درعدم اشباع بازار

۱. برخي مي‌گويند اگر سرعت رشد هرم يك سوم سرعت رشد جمعيت باشد، اشباع به وجود نمي‌آيد، با محاسبه اين مساله هم مشاهده مي‌شود كه؛ اگر بخواهد اشباع رياضي در بازار رخ ندهد، حتما بايد اشباع عرفي و زماني اتفاق بيفتد، كافي است با يك مثال مساله را دنبال كنيد: فرض كنيد كه جمعيت كره زمين 15 نفر باشد، واينك هرم،سه عضو داشته باشد؛ اگر بخواهد نسبت رشد هرم يك‌ سوم سرعت رشد جمعيت باشد، باتوجه به اينكه حدودا هر 40 سال جمعيت زمين دو برابر مي‌شود، رشد هرم بايد هر 120 سال دو برابر شود؛ چون قرار شد كه رشد هرم يك سوم رشد جمعيت باشد! هر فرمولي كه براي رشد هرم در نظر گرفته شود، يا منجر به اشباع رياضي هرم يا اشباع زماني و عرفي آن مي‌شود.
۲. ادعا مي‌شود كه با تنوع كالا‌هاي عرضه شده، بازار، بي‌نهايت بار، قابليت چرخش دارد! اما چرا چنين فرضي ممكن نيست؟ اگر مجموع انسانهاي كره زمين را 15 نفر فرض كنيم و همه عضو يك هرم باينري باشند، قاعده هرم 8 نفره خواهند بود و اين 8 نفر براي آنكه بتوانند براي كالاي جديد عرضه شده، طعمه پيدا كنند، بايد 16 نفر را صيد كنند در حالي كه تمام افراد غير از خودشان فقط 7 نفر است - افرادي كه قبلا با يك كالاي ديگر، عضو هرم شده اند - و اگر افراد پايين هرم، خودشان را نيز دوباره معرفي كنند، تازه مجموع طعمه ها ۱۵ نفر مي‌شوند 15. اين مشكل در گامهاي بعد به صورت تصاعدي افزايش مي‌يابد.

ديگرمضرات دسيسه‌هاي هرمي

1. حجم زيادي از ارز خارج مي‌شود، مقدار كمي كالاي زينتي يا كلكسيوني! وارد شده، سرمايه مولد كشور راكد مي‌شود و بيكاري افزايش مي‌يابد. مي گويند با هدايت شاخه‌ها به خارج از كشور حتي ارز آوري هم مي‌كنند! آيا مي‌دانيد بطور متوسط در ازاي هر فرد آلوده در ايران بايد 40 بيچاره را آلوده كرد تا طراز ورود و خروج ارز تازه صفر شود و اگر 500 هزار نفر آلوده را در ايران فرض كنيم بايد 20 مليون انسان(عموما فقير) را بيچاره كنيم تا ورود و خروج ارز مساوي شود؟
2. آسيب جدي به بهداشت رواني جامعه: به دليل مجهول بودن جايگاه اعضاي جديد در هرم نسبت به وضعيت اشباع بازار، سود اين كار بسته به شانس طعمه‌‌ها است. و اتفاقي شبيه قمار رخ مي‌دهد؛ يعني دو عضو، بسته به زمان آلوده شدن، با وجود فعالت يكسان، شانس كمتر يا بيتشري براي سود و زيان دارند و از آنجا كه دسيسه بازان به افراد فاميل به چشم طعمه‌اي براي كشاندن به يك ورطه قمارگونه نگاه كرده اند، پيامد بدترين نوع قمار؛ يعني قمار در بين اعضاي خانواده و دوستان به وجود مي‌آيد كه همانا كينه و دشمني بين اين افراد است: "انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوه و البغضاء في الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكرالله و عن الصلوه فهل انتم منتهون" مائده/91. دقيقا همان طور كه در قمار سود يكي از ضرر مستقيمي است كه به ديگري مي‌رسد، در شركت‌هاي هرمي هم پورسانت‌ها از پولي است كه مال باخته‌‌ها بابت حق عضويت مي‌دهند.
3. قتل و جنايت: الف. وقتي در سال 1997 شركت روسي MMM فروپاشيد بيشاز 50 مالباخته در روسيه خودكشي كردند و تا 10 سال بانك‌ها و بازارهاي سهام روسيه بخاطر بي اعتمادي عمومي راكد بود. ب. وقتي شركت‌هاي بازار يابي داخلي آلباني (كه حتي باعث خروج ارز هم نمي‌شدند) درسال 1998 باعضويت دو سوم مردم آن كشور فرو پاشيد، در جريان درگيري‌ها و ناامني‌هاي ناشي از آن 2000 نفركشته شدند، دولت سقوط كرد، مجلس منحل شد، رئيس جمهور استعفا كرد و ارزش پول ملي آلباني در برابر دلار 40٪كاهش يافت. ج. تا اسفند 83 چندين مورد قتل سرشاخه‌ها در ايران گزارش شده است؛ 3 مورد در تهران، يك مورد در قزوين و .... .
. مفاسد اخلاقي: در جلسات مختلط توجيهي و fun كه با سماجت و صميميت! و هر كلكي كه تصور شود دنبال مي شود، مشكلات فراوان و در نتيجه شكايات زيادي را در پي داشته است كه داستان غمبار ديگري دارد.

عملكرد هرمي در بازاريابي شبكه‌اي سالم

يكي از مهمترين نكات در تفكيك اين دو ساختار سالم و ناسالم عملكرد خود اعضا است. مساله‌اي كه ممكن است حتي در شبكه‌هاي سالم بازاريابي رخ دهد و آنرا تبديل به يك دسيسه هرمي نمايد عملكرد خود اعضا حاضر در شبكه باشد. همانگونه كه قبلا نيز به آن اشاره شد هدف از بازاريابي شبكه‌اي سالم انجام عمل فروش مستقيم و رساندن كالا به دست مشتري با كاهش هزينه تبليغات و دلالهاست كه در اين ميان نيز پاداشي به بازاريابان كه خود مشتريان شركت نيز هستند پرداخت مي‌شود. هر گونه عملكردي كه باعث انحراف اين موضوع گردد و اعضاي حاضر در شبكه، افراد و مشتريان را صرفا به خاطر درآمد در شبكه عضو نمايند و كالا را به حاشيه كشيده و آنرا بهانه‌اي براي كسب درآمد عنوان كنند و يا استراتژي‌هاي خاصي را در حجم خريد مشتريان وضع كنند از قبيل اجبار در خريد ميزان حداقلي از كالاها تا اينكه بالاسري‌ها به سود بيشتري برسند، آن بازاريابي شبكه‌اي سالم را به يك دسيسه هرمي تبديل مي‌نمايد.

تجارب تلخ جهان در دسيسه‌هاي هرمي

شركت‌هاي هرمي مخل تجارت جهاني و بازاريابي سالم هستند، بنابراين كشورهاي مختلف، از ديرباز قوانين و ابزارهاي مختلفي براي مقابله با آن به كار بسته‌اند. اثرات مخرب اين شركت‌ها تا بدانجاست كه مشكلات فراوان اقتصادي و حتي سياسي، فرهنگي و امنيتي براي كشورهاي مختلف دنيا ايجاد كرده‌اند.
به عنوان مثال در كشوري چون آلباني طي سال‌هاي 1995 تا 1998، تجربيات تلخي از گسترش و رشد بي‌رويه شركت‌هاي هرمي بر جاي مانده كه سقوط دولت، استعفاي رئيس‌جمهور، انحلال مجلس و كشته شدن حدود 2 هزار نفر در جريان درگيري‌ها و ناامني‌هاي ناشي از فروپاشي اين طرح‌ها از جمله آن است.
فعاليت گسترده شركت‌هاي هرمي در آلباني سبب شد بيش از 50 نامه از سوي بانك جهاني و صندوق بين‌المللي پول به دولتمردان اين كشور ارسال شود مبني بر اين كه ادامه فعاليت چنين شركت‌هايي منجر به ورشكستگي اقتصاد آن كشور خواهد شد، چرا كه مردم با استقراض از بانك‌ها به عضويت اين شبكه‌ها در مي‌آيند.
متاسفانه اين اتفاق در سال 1997 افتاد و با اشباع شدن بازار آلباني، دولت با بحران مواجه و ساقط شد. براساس آمارهاي رسمي حجم بدهي طرح‌هاي هرمي در زمان اوج خود در اين كشور تقريبا برابر با نيمي از توليد ناخالص داخلي كشور بوده و نزديك به دوسوم مردم اين كشور در اين طرح‌ها سرمايه‌گذاري كرده بودند. اما با روشن شدن ماهيت اين شركت‌ها يك جنگ داخلي در كشور درگرفت و قربانيان بسياري برجاي گذاشت.
متاسفانه اين اتفاق در سال 1997 افتاد و با اشباع شدن بازار آلباني، دولت با بحران مواجه و ساقط شد. براساس آمارهاي رسمي حجم بدهي طرح‌هاي هرمي در زمان اوج خود در اين كشور تقريبا برابر با نيمي از توليد ناخالص داخلي كشور بوده و نزديك به دوسوم مردم اين كشور در اين طرح‌ها سرمايه‌گذاري كرده بودند. اما با روشن شدن ماهيت اين شركت‌ها يك جنگ داخلي در كشور درگرفت و قربانيان بسياري برجاي گذاشت.
يكي ديگر از كشورهاي قرباني در اين پديده كشور نپال است. بيش از 15 هزار نفر از مردم نپال كه بيش از 64 هزار روپيه براي خريد سكه‌هاي طلاي شركت گلدكوئست پرداخت كرده بودند، حداقل بيش از نيمي از سرمايه خود را از دست دادند. اين موضوع باعث بروز اعتراضات در 5 شهر اصلي اين كشور شد و سرانجام به قيمت از دست رفتن ميليون‌ها روپيه دارايي مردم فقير اين كشور فروكش كرد. اين غائله در كشور بوتان و هند نيز تكرار شد.
راه ورود و حيله شركت‌هاي هرمي و از جمله گلدكوئست به اين كشورها سوءاستفاده و تحريف مجوز بانك مركزي اين كشورها بوده است. ظاهرا يكي از شگردهاي اين شركت‌هاي هرمي كه مثلا سكه طلا توليد مي‌كنند اين است كه ضرب بخشي از سكه‌هاي طلا را به بانك مركزي كشور هدف سپرده و در مقابل مجوزي از وي دريافت مي‌كنند. اما اين مجوز، مجوز فعاليت شركت هرمي نيست بلكه فقط گارانتي اصل بودن سكه‌هاي طلايي است كه بانك ضرب كرده. اما شركت هرمي با تحريف مجوز، اين گونه وانمود مي‌كند كه بانك مركزي بوتان و هند اين شركت را تاييد كرده و اين موضوع روزنه‌اي براي ورود به بازار مالي اين كشورها فراهم مي‌كند. مورد كلمبيا و روسيه نيز در نوع خود جالب است.
در كلمبيا يك شركت هرمي به نام وي.ام.جي با ادعاي پرداخت سود سالانه 150 درصد توانست حدود 3 ميليون نفر از مردم اين كشور را جذب كند. اما با اشباع بازار، اعتراضات مردمي در سطح وسيعي به وقوع پيوست. به طوري كه در آذر 87 آشوب‌هاي خياباني در اين كشور موجب وارد آمدن خسارات زيادي به اماكن و تاسيسات دولتي و خصوصي شد. براساس گزارش دولت كلمبيا، فعاليت اين شركت هرمي علاوه بر كلاهبرداري 200 ميليون دلاري از مردم، موجب وارد آمدن يك ميليارد دلار خسارت به اقتصاد آن كشور شد.

مورد بزرگ روسيه:

اما روسيه يكي از بزرگ‌ترين قربانيان شركت‌هاي هرمي بوده است كه باعث درگير شدن 2 ميليون نفر، بدهكاري 5/1 ميليارد دلاري و خودكشي دست‌كم 50 نفر از خسارت‌ديدگان شده است. ماجرا از تاسيس يك شركت هرمي در سال 1989 با عنوان ام.ام.ام كه مخفف نام خانوادگي بنيانگذاران آن و در راس آن شخصي به نام سرگئي ماوردي بود، آغاز شد.
اين شركت با راه اندازي تبليغات جذاب تلويزيوني و طرح هاي تبليغاتي ، شروع كرد به جمع آوري سرمايه از سرمايه گذاران خصوصي با بازپرداخت سالانه 10 برابر سرمايه. اين مساله باعث شد بين 2 تا 5 ميليون نفر در اين شركت سرمايه گذاري كنند.
اما عمر اين شركت با اشباع بازار و همچنين بازي‌هاي سياسي به پايان رسيد و نمايندگي رئيس شركت در دوماي روسيه نيز نتوانست از ضررها جلوگيري كند. سرانجام سرگئي ماوردي در آمريكا و در حالي كه توسط جمعي از مامورين ويژه سابق خود محافظت مي‌شد، در آپارتمانش دستگير شد.
فروپاشي ام.ام.ام تاثير بسيار بدي بر بازار سهام روسيه گذاشت و موجب بدبيني و سلب اعتماد مردم از بازارهاي سهام شد. محبوبيت و سپس فروپاشي غيرقابل اجتناب ام.ام.ام كه سرنوشت تمام دسيسه‌هاي هرمي است، به اين منجر شد كه بازار سهام و سيستم بانكي روسيه به مدت يك دهه بدون پيشرفت باقي بماند.
شركت‌هاي هرمي چون به طور مستقيم با مردم و بطن اجتماع سروكار دارند، مي‌توانند اثرات مخربي در كشور بر جاي بگذارند. آنها روي سيستم بانكداري، بورس، تجارت، بازار، خرده فروشي و همچنين امنيت اجتماعي ، سياسي و حتي اخلاقي تاثير مي‌گذارند. چرا كه بحران را آغاز كرده و آن را گسترش مي‌دهند.
به همين سبب كشورهاي پيشرفته و در راس آن ايالات متحده قوانين سخت و غيرقابل اغماضي را براي شناسايي و برخورد با شركت‌هاي هرمي وضع كرده‌اند و به طور مداوم شركت‌هاي بازاريابي را زير نظر دارند تا مبادا حين فعاليت خود به جاي فروش سالم كالا و خدمات به عضوگيري هرمي رو بياورند. چرا كه مي‌دانند رشد شركت هرمي يعني بازي با سرنوشت كشور.
به همين سبب كشورهاي پيشرفته و در راس آن ايالات متحده قوانين سخت و غيرقابل اغماضي را براي شناسايي و برخورد با شركت‌هاي هرمي وضع كرده‌اند و به طور مداوم شركت‌هاي بازاريابي را زير نظر دارند تا مبادا حين فعاليت خود به جاي فروش سالم كالا و خدمات به عضوگيري هرمي رو بياورند. چرا كه مي‌دانند رشد شركت هرمي يعني بازي با سرنوشت كشور.
قوانين اين كشور در برخورد با شركت‌هاي هرمي آنقدر سخت است كه كميسيون تجارت فدرال ايالات متحده حتي اجازه بازاريابي بيشتر از يك سطح را نمي‌دهد تا مبادا كار به تشكيل هرم بكشد. اين مساله اهميت و حساسيت خطر شركت‌هاي هرمي را در تمام دنيا و ايران نمايان مي‌سازد.
شركت‌هاي هرمي انگل جدايي ناپذير علم بازاريابي و تجارت الكترونيك هستند كه با پيشرفت تجارت و پيچيده شدن روش‌ها، حقه‌هاي اين شركت‌ها نيز پيچيده‌تر مي‌شود.

دسيسه‌هاي پونزي

شركت‌هاي موسوم به پونزي كه فعاليت آنها باز هم مبتني بر نظام كلاهبرداري هرمي شكل است و به نوعي شاخه‌اي بزرگ از دسيسه‌هاي هرمي را تشكيل مي‌دهد، نخستين بار در دهه 20 قرن گذشته ميلادي توسط يك مهاجر ايتاليايي به نام «كارلو پونزي» بنيان‌گذاري شد. به گزارش «پارس تراول» وي توانست با شگرد فريبكارانه خود، سرمايه هنگفتي به جيب بزند، به طوري كه پس از گذشت 6 ماه، در سن 40 سالگي به يك ميليونر مبدل شود. راهبرد «پونزي» در انجام اين كار، دو اصل دروغگويي و سوءاستفاده از ساده لوحي مشتريان بود. او به مردمي كه پول خود را پس‌انداز كرده بودند وعده پرداخت بهره 40 درصدي در 90 روز مي‌داد، درحالي كه در آن روز به حساب‌هاي پس‌انداز بيش از 5 درصد بهره پرداخت نمي‌شد. كاري كه اين مهاجر ايتاليايي مي‌كرد، بسيار ساده بود. فردي كه از خارج، نامه‌اي به آمريكا ارسال مي‌كرد، در داخل آن، تمبري را كه برحسب بهاي كشورش خريداري كرده بود جاي مي‌داد. وعده وسوسه‌انگيز پونزي به مشتريان اين بود كه با فروش تمبر ياد شده و اختلاف بهاي دلار و ديگر واحدهاي پول خارجي، سود فراواني به جيب خواهند زد. وي با اين ترفند ساده ولي حساب شده، از افراد ساده لوح كه پول‌هاي خود را پس‌انداز كرده بودند در سه ساعت يك ميليون دلار دريافت كرد. اين شيوه كلاهبرداري همچنان ادامه داشت تا هنگامي كه شركتش اعضاي جديدي جذب مي‌كرد و از اين راه پول‌هايي را كه به اعضاي اوليه وعده داده بود، پرداخت مي‌كرد.
بعد از آن در كشورهاي مختلف جهان، قوانين مختلفي جهت مبارزه با اين‌گونه سيستم‌هاي اقتصادي تدوين شد.

سيستم‌هاي سرمايه‌گذاري (Invest) يادآور طرح‌هاي پونزي

با وجود آنكه دسيسه‌هاي پونزي به سرعت در جهان غير قانوني اعلام شد و قوانين و مجازات‌هاي بسيار سختي براي گردانندگان چنين سيستم‌هاي كلاهبرداري وضع گرديد و در نهايت اين سيستم‌ها تا حدود زيادي در نقاط مختلف جهان برچيده شدند، در چند سال گذشته با ظهور دسيسه پونزي «سوئيس‌كَش» شاهد گسترش مجدد اين سيستم‌ها در جهان و به ويژه در كشورهاي آسيايي بوديم.
اساس كار اين سيستم‌ها به اين ترتيب است كه با معرفي يك سيستم سرمايه‌گذاري و وعده سودهاي گزاف سرمايه مردم ساده‌لوح و ناآگاه جذب شده و تا مدتي نيز سود افراد قبلي با مبلغ سرمايه‌گذاري افراد جديد تامين مي‌گردد. اما پس از چند ماه اين موسسات برچيده شده و هيچ اثري از مديران، سايت و ديگر متعلقات آن باقي نمي‌ماند.
سيستم‌هاي سرمايه‌گذاري پونزي كه تعداد زيادي از آنها در چند سال اخير در كشورمان فعاليت كردند، آسيب‌هاي بسيار جدي بر خانواده‌هاي ايراني و سرمايه‌هاي مالي و معنوي آنان وارد كردند كه با ورود وزارت اطلاعات به اين حوزه و برخورد جدي با اين پديده نوظهور در كشور، پيشرفت اين سيستم‌هاي كلاهبرداري متوقف و موارد قبلي نيز به طور كامل شناسايي و منهدم گرديدند. چند نمونه از اين سيستم‌ها عبارتند از: پالينور، گريفين، آسوفاند، گالف، اينوايتينگ و ... .